بسیجیان ،جهادگران و نظامیان دریادل ایران اسلامی

بر اساس آیات قران و احادیث و در راستای اطاعت از رهبری و نشر فرهنگ ایثار و شهادت و فرهنگ بسیجی و جهادی و ارزش های دفاع مقدس

بسیجیان ،جهادگران و نظامیان دریادل ایران اسلامی

بر اساس آیات قران و احادیث و در راستای اطاعت از رهبری و نشر فرهنگ ایثار و شهادت و فرهنگ بسیجی و جهادی و ارزش های دفاع مقدس

دلنوشته های شما و تقدیم به روح بلند شهدا


بیاییم  فرصت را غنیمت  شماریمو  برایشان بنویسیم . شاید نوشته های شما مرحمی باشد بر دل رنجور خانواده هایی که بعد از 30 سال به جای گل دسته هایشان باید این استخوان های دست بسته را تحویل بگیرند. از آرزوهایتان بنویسید و از بغض هایتان و آن را تقدیم کنید به روح بلند شهدا...  ( 175 شهید غواص )

 

 

 

 

 

 

 

 

علیرضا هوشمند -خادم ایثارگران شنبه 10 مرداد 1394 ساعت 20:35
نظرات 12 + ارسال نظر
ساکنان آسمان دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 14:04 http://http://sakenaneaseman.mihanblog.com/

سلام علیکم برادر بزرگوار
بسیار شرمنده شدم از لطف بسیار زیاد و دعاهای خیرتون.بنده لایق نیستم و نمیدونم چجوری باید سپاس گزاری کنم
واقعا ناراحت شدم از دیدن این مطلبی که فرمودیدکه شما در بیمارستان بودید وبه خاطر وضعیت شیمیایی اذیت میشید.نمیدونم چجوری باید جواب این همه ناراحتی های شما رو داد و جوابگو لطف شما دراین همه دوره ی سختیتون بود
خوشحالم بایک پست کوچک تونستم اندک رضایتی رو ازشما بگیرم.ما بیش ازاین هامدیون هستیم
از افراد دیگر هم ممنونم که باعث این بحث هاشدن
ما تکلیف بسیار زیادی درمقابل شما داریم که انجام دادنش رو باجون می پذیریم.باید مدیون آن همه سختی شما دردوران جنگ وبعد از جنگ باشیم که این هم لیاقت میخواد
از تشریف فرماییتون بسیار خوشحال شدم
ان شاءالله که همیشه سرحال و شاداب وسالم وسلامت باشید
دررکاب آقا امام زمان عج
اللهم عجل لولیک الفرج

ازولایت تاشهادت دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 12:56 http://alamalhoda22.blogfa.com

سلام.
سیدحسن نصرالله:لبیک یاحسین یعنی درمعرکه حاضرباشی هرچندتنهابمانی و مردم تورامتهم وخوارشمارند.لبیک یاحسین یعنی توومالت وزن وفرزندانت دراین معرکه حاضرباشند...

جنّات دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 08:05 http://hannan114.persianblog.ir/

خو زمانی رسیدید
با یکدلی
بصیرت
.
.
.

بلاغ مبین دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 00:08 http://balaghemobin.blogfa.com

سلام بزرگوار: عکس ها و تصاویر تکان دهنده ای بود، خداوند رحمتشون کند و ما را از شفاعتشون بهره مند سازد...، ضمناً با مطلب جدید بروزم و منتظر حضورتون هستم...

ختــــــــم قــرآن و ختـــــــــم صلــوات یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 20:55 http://ghoran-salavat.blogfa.com

سلام عمو جان
بد نباشه
ناراحت شدم خوندم کامنتو
ان شالله که حالتون سریعتر خوب شه
عموجان به خودتون فشار نیارید
زمان دارید برای خوندن قرآن
همین که قبول کردید خدا خودش از شما قبول میکنه خودتون و اذیت نکنید
هرروز سرنماز برای شما دعا میکنم عموجان
خداخیرتون بده که هستید
التماس دعای فراوون
حتما برام دعا کنید دل بزرگی دارید و زندگیم خیلی مشکل دارم
یا حق

عاشق شهدا یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 18:59 http://ashegheshohada77.blogfa.com/

سلام...
ای کشتگان عشق برایم دعا کنید...
یعنی نمیشود شهدا که مرا هم صدا کنید؟؟!!!

کاش...
آنان که خاک را به نظر کیمیا کردند...
عاقبت یه گوشه چشمی هم به ما کنند...!!!!که حسابی محتاجیم!!
التماس دعا بزرگوار...

سلام بزرگوار و سپاس از حضورو نظر ارزشمندتان

تسنیم یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 18:36 http://zahrayeali2015.mihanblog.com

سلام

یکی باید در زندگیمون باشه ،

که همیشه باشه،

نه اینکه گاهی باشه و گاهی نباشه ،

یکی که " یک " باشه ،

که بهترین باشه...

.

.

اون یکی فقط " خدا " می تونه باشه.


این شهدای عزیز این یک نفر(خدا) رو تو زندگیشون داشتن خیلی خوبم داشتن اما ما زمینیان همه رو سعی میکنیم تو زندگیمون داشته باشیم جز همین یک نفر

سلام بزرگوار و سپاس از حضورو نظر ارزشمندتان

لبخند خدا یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 14:28 http://labkhandkhoda7172.blogfa.com

حتما بخونید
یکی از دوستان مسئول کاروان شهدا بود،میگفت:پیکر شهدا را برای تشیع می بردن نزدیک خرم آباد دیدم جلو یکی از این تریلی ها شلوغ شده، اومدم جلو دیدم یه دختر 14_15ساله جلو تریلی دراز کشیده،گفتم :چی شده؟گفتن:هیچی این دختره اسم باباشو روی این تابوتها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیزارم رد شید.بهش گفتم صبر کن دو روز دیگه میرسن تهران معراج شهدا برشون میگردونن،گفت نه من حالیم نمیشه من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده باید بابامو ببینم.
گفت تابوتارو گذاشتم زمین پرچما رو باز کردم یه کفن کوچولو درآوردم سه چارتا تیکه استخون دادم بهش ٬ هی به چشماش میمالید و میگفت بابا بابا ،میگفت دیدم این دختر داره جون میده گفتم دیگه بسه عزیزم بزار برسونیم،گفت :تورا خدا بزار یه خواهش بکنم؟ گفتم بگو. گفت حالا که میخواید ببرید به من بگید استخون دست بابام کدومه؟ همه مات و مبهوت بودن که میخواد چه کار کنه این دختر،میگفت کاری کرد که زمین و زمان به لرزه افتاد، استخون دست باباشو دادم تا گرفت گذاشت رو سرش ،گفت آرزو داشتم یه روزبابام دست بکشه به سرم.

شهدا شرمنده ایم

سلام بزرگوار و سپاس از حضور و مطلب معنوی ارزشمندتان
شرمنده شهدا

سـردار خـیـبـر یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 14:19 http://roozbeh-bakhtiari2.blogfa.com

سلام و عرض ادب فراوان

ما که شرمنده ی شهدا شده ایم ان شاءالله که شفاعتمون کنن حداقل

سلام بزرگوار و سپاس از حضور ارزشمندتان
ان شاالله

سـردار خـیـبـر یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 14:17 http://roozbeh-bakhtiari2.blogfa.com

من که نبودم اما ز بچه ها شنیدم جبهه خیلی قشنگ بود ، همه دلا یه رنگ بود یکی وقت رفتنش با اینکه دلش تنگ بود، صداش در نیومد چون عازم جبهه و جنگ بود یکی دیگه با اینکه تازه بچشو دیدش ، خیلی زود به خاطر ناموسش، چشم از نگاش بریدش یکی دیگه که خیلی ، کوچیک و ریزه میزه است ، از ترس اینکه باباش نگه ، طاقت نداره اون هنوزم یه بچه است خیلی سریع دزدکی ، از خونه بیرون اومد کفشاشو آروم پوشید ، مادرشو صدا زد می گفت مادر ببخشید من بچه ی بدیم ولی با این بدی هم دارم میرم تا دیگه بنده ی خوبی باشم یکی یکی می رفتن جوونا از هر کجا . حیف که من نبودم تا ببینم حسینی ها رو.

یــا مـهـدی الــعــجـل یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 09:44 http://yamahdialajal.mihanblog.com/

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام بزرگوار و سپاس از حضورتان
اللهم عجل لولیک الفرج

قرارگاه شهیدعلیرضا حجتی(خادم الشهدا) یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 09:18 http://shahid-alirezahojati.mihanblog .com

یا زهرای مرضیه سلام الله علیها...

سلام و سپاس از حضور شما بزرگوار
اللهم عجل لولیک الفرج

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.