ساعت 21 و 7 دقیقه هفتم تیرماه 1360، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدّت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت و موجب به شهادت رسیدن شهید مظلوم آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و 72 تن از شخصیتهای سیاسی ـ مذهبی شد.
در آن شب، یکبار دیگر دَدمنشان جهان خوار، از پشت بر قامت استوار مردان خدا خنجر کوفتند و به گمان خود کوشیدند که میدان را تهی کنند و قامت استوار ملّتی را که چنین به پاخاسته بود، درهم شکنند اما هر قطره خونی که چکید، گواه پایدار جنایت جهان خواران شد و هر مردی که در خون غلطید، هزار مرد را، استوارتر و مصممتر راهی میدان کرد؛ میدانی که نیروی اهریمنی باطل در برابر حق جز شکست ره بهجایی نخواهد جست.
72 مهاجر عاشق
یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطّر و روحبخش است. 72 شهید خونین، 72 ستاره خونین، 72 نمونه «بودن»، 72 مهاجر عاشق، جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود. کاروانی بودند و مقصدی داشتند و آن، «لقاءالله» بود. اگرچه قامتهایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهم شکست، این قامتهای فروشکسته، قیامتی از قامتهای یک امّتِ قائم پدید آورد.
آن پیکرهای پاک قطعهقطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را در تمام خانهها و کوچهها و گذرها گسترد.