یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . . شهادت مولای متقیان علی (ع) تسلیت باد.
تا که شمشیر به پیشانی مهتاب نشست دخترش دست به پیشانی و بی تاب، نشست تا که گفتند شگفتا! چه علی را به نماز؟! عرق شرم به پیشانی محراب نشست.... سلام و نور... عزاداریها قبول ممنون از حضور و لطف شما... در پناه خدا زهرایی بمانید... التماس دعای فرج و شهادت
یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود
کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . .
شهادت مولای متقیان علی (ع) تسلیت باد.
تا که شمشیر به پیشانی مهتاب نشست
دخترش دست به پیشانی و بی تاب، نشست
تا که گفتند شگفتا! چه علی را به نماز؟!
عرق شرم به پیشانی محراب نشست....
سلام و نور...
عزاداریها قبول
ممنون از حضور و لطف شما...
در پناه خدا زهرایی بمانید...
التماس دعای فرج و شهادت