بسیجیان ،جهادگران و نظامیان دریادل ایران اسلامی

بر اساس آیات قران و احادیث و در راستای اطاعت از رهبری و نشر فرهنگ ایثار و شهادت و فرهنگ بسیجی و جهادی و ارزش های دفاع مقدس

بسیجیان ،جهادگران و نظامیان دریادل ایران اسلامی

بر اساس آیات قران و احادیث و در راستای اطاعت از رهبری و نشر فرهنگ ایثار و شهادت و فرهنگ بسیجی و جهادی و ارزش های دفاع مقدس

بسیجی باید صبر کند، پاک کند و پاک بماند---- قسمت دوم


صدای
بسیجی، لهجه ابوذری خود را نباید از دست دهد اما این صدا، هر چه آسمانی‌تر، پذیرفتنی‌تر؛ زیرا ابوذر نه یک گرسنه شورشی بلکه یک موحد اخلاقی بود که فریادی اگر می‌زد، به‌قصد قربت بود و لا غیر و فریاد ابوذر، محصول نماز ابوذر بود نه کینه ابوذر.


و بسیجی نیز اگر فریاد می‌زند (که تکلیف دارد بزند) باید این فریاد، بوی عطر گل محمدی بدهد، نه بوی عفونت کینه‌های مادی و خواسته‌های مادی‌تر؛ و هرکسی بخواهد بسیجی خنثی و تماشاچی و سرباز صفر، بار بیاید و نسبت به‌خوبی و بدی، بی‌تفاوت و ساکت ماند، درواقع مرگ بسیج را خواسته است. شور موضع‌گیری (نه عقده‌های بند بازانه و گروهکی) باید در دل بسیجی، بیدار بماند و درست هدایت شود و تا این نیروی اجتماعی برتر که به اذن الله، در زیر آتش تانک‌ها و خمپاره 120، ایجاد شد، نه خاموش شود نه هدر رود و نه منحرف شود.

به بسیجی، درجه می‌دهند، بدهند، ابتکار خوبی است؛ اما هیهات که این درجات اعتباری جای درجات حقیقی را بگیرد. درجه شما، همان نماز شب‌ها و حنابندان و سجده‌های طولانی شما بود. درجه شما، همان اقدام‌های داوطلبانه و ابتکاری شما در راهکار عملیات بود، درجه شما، همان ابتهاجی بود که موقع درگیری با دشمنان خدا و رسول (ص) به شما دست می‌داد. همان بوسه‌ای بود که آقای ما و شما، به بازوانتان می‌زد، همان زخم‌ها که از آن خون می‌رفت و انرژی ازدست‌رفته‌اش را با ذکر، جبران می‌کردید، همان لبخندهای معنی‌دار که با دست و پای قطع‌شده، پشت خاک‌ریز در حال سقوط می‌زدید، درجات شما پس‌ازاین است. بگذارید این چند روز دیگر نیز بگذرد.

ای محارم فاطمه زهرا (س)، درجه خود را از پیامبر کریم‌النفس خدای و از آقای شهیدان تاریخ خواهید گرفت؛ اما تا آن صبح مقدس بدمد، شما پاک بمانید. این چند سال دیگر که تا پایان دوران امتحان من و شما مانده است، صبر کنید و پاک‌کنید و پاک بمانید. به همان پاکیزگی شب‌های حمله، طیب‌وطاهر بمانید.

برادران، نان عشقتان را مخورید. گرسنگی بخورید اما نان عشقتان را مخورید، محروم بمانید، درد بکشید رنج ببرید اما نان عشقتان را مخورید.

آن دردهای مقدس که در بدن دارید، آن پاره‌آهن‌ها و ترکش‌ها که در عضلاتتان، مقیم شده است، آن ایده‌های الهی که در سینه داشتید، آن اشک‌های شور محبت که نمکش از بهشت می‌رسید، آن رکوع‌های یک‌ساعته که کبوتران را به هوس می‌انداخت تا بر پشتتان لانه بسازند، آن ایثارهای شبانه که احساس مالکیت را در شما زایل کرده بود، آن‌ها را پاس بدارید که در تمام این عالم، اگر چیزی و به زندگی کردن می‌ارزد، همان‌هاست. باقی هر چه هست، فساد است و آلودگی.

آری، پاکیزه بمانید. گوهر گمنامی را از دست مگذارید، بی‌نام بمانید ولی نان عشقتان را نخورید؛ چه ... دنیا نمی‌ماند و ذات میرا با ذات مانا فرق دارد.

پایان


بسیجی باید صبر کند، پاک کند و پاک بماند--- قسمت اول


بسیجی باید صبر کند، پاک کند و پاک بماند


درجه بسیجی، همان نماز شب‌ها و حنابندان و سجده‌های طولانی شما بود. درجه شما، همان اقدام‌های داوطلبانه و ابتکاری شما در راهکار عملیات بود، درجه شما، همان ابتهاجی بود که موقع درگیری با دشمنان خدا و رسول (ص) به شما دست می‌داد.


( استاد حسن رحیم پور ازغدی در سالگرد قبول قطعنامه 598، سلسله مقالاتی را با عنوان "محاجه ای برای امروز" در سال 1371 در روزنامه کیهان منتشر کرده بود، که به جهت قلم زیبا و احساسی ایشان، باز نشر می شود )


بسیجی پیر تارک الدنیا، امامی که سینه‌اش گنجایش یک جهان را داشت و هیچ‌وقت به تنگ نمی‌آمد و جز اراده‌های منقح و آبدیده را اعمال نمی‌کرد و وقتی اعمال می‌کرد، زود به ستوه نمی‌آمد و آمادگی داشت یک‌تنه علیرغم دنیا بایستد، تمامی این صفات را به درجات به همه بسیجی‌ها تزریق کرد و رفت. او بسیجی را در حوزه و دانشگاه، در کارخانه و روستا، در بازار و مزرعه، پرداخت و به او دغدغه "اصلاح "، اصلاح خویش و دیگران را ارزانی داشت.

این است که بسیجی، در هر سطح و صنف و موقعیتی که باشد نمی‌تواند نظاره کند و کاری نکند، تن نمی‌دهد، ساکت نمی‌ماند، کوتاه نمی‌آید، مفاسد فرهنگی را در سطح رسانه‌های فرهنگی دولتی و خصوصی برنمی‌تابد، مظالم اقتصادی را در سطح نهادهای اجتماعی در بخش دولتی و خصوصی برنمی‌تابد، زبان او سرخ است، دل او که از غم‌های خصوصی خویش خالی است، از دردهای اجتماعی، قاچ‌قاچ است، مزه خون خویش را چشیده است، محروم بوده است و محروم خواهد ماند. نه آن‌که به او رسیدگی نشده باشد و یا راه بالا رفتن از نردبان‌های جامعه را بلد نباشد، بلکه ورع و عفت نفس او، گذشته‌ای بی‌سروصدای او، او را به دست خویش و به رضای خود او محروم می‌دارد.

"محرومیت اختیاری"، مقطعی از "موت اختیاری" است. اینجا امکانات تعیش (حتی عیش حلال و توجیه شونده) با دست پس می‌زند تا استحقاق ورود به دار رضوان را بیابد، چه می‌داند، هر چه شکم خالی‌تر، روح لطیف‌تر و هر چه روح لطیف‌تر، قدرت ادراک حقایق عالم فزون‌تر است و راه دراز بشر به‌سوی خدا را سبک‌باران‌اند که می‌روند.

بسیجی می‌داند که منحصراً ایران است که از سطح "بیت رهبری‌"اش، خصلت‌های بسیجی، حضور دارد و نهاد ریاست‌جمهوری‌اش نیز یکی از پایگاه‌های مقاومت بسیج است و مجلسش، سنگر یک گردان بسیجی؛ و نیز می‌داند که با مراقبت از پایین و مقاومت در برابر مفاسد فرهنگی و اقتصادی، (اگر شد از راه قانونی‌اش اگر نشد، با همان شیوه بسیجی‌اش) و با اطاعت مؤمنانه از رهبری (که چیزی فراتر از اطاعت نظامی است)، سهم اصلی را در صیانت از خطوط اصلی تعالیم امام بسیجیان عالم به عهده دارد.


ادامه دارد.....

قول و قرار شهادت به سبک یک غواص شهید

از بچه‌های خوب و ورزیده گردان بود. در شنا و غواصی مهارت خوبی داشت. کم حرف بودن از خصوصیات بارزش به شمار می‌رفت. خیلی به ندرت صحبت می‌کرد. یادم هست که یک هفته پیش از شهادتش، پیش من آمد و گفت: علی بیا یک قولی به همدیگر بدهیم.


شهدای ایران : 28 اردیبهشت ماه بود که خبری مبنی بر کشف پیکر 175 شهید غواص با دستان بسته منتشر شد. سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف آن‌ها را طی عملیات تفحص اخیر در ابوفلوس خبر داده بود. در واقع پیکر 175 شهید از مجموع 270 شهید تازه تفحص شده که در آخرین مرحله تبادل شهدا از مرز شلمچه وارد کشور شد، جمعی از غواصان شهید عملیات کربلای 4 بودند.


بعد از گذشت تشییع باشکوه و 5 ساعته این شهدای والامقام در 26 خرداد ماه، از یک ماه پیش تا کنون مراحل شناسایی هویت آنان در حال انجام است. هویت پیکر مطهر شهید سید جلیل میری ورکی خط شکن این عملیات اولین شهیدی بود که به واسطه مدارک کامل شناسایی هویش احراز و اعلام شد. این مسأله و انتظار برای شناختن هر چه بیشتر روش، منش و هویت این شهدای مظلوم از جانب عموم مردم دستخوش معرفی شهدا و رزمندگانی است که در کسوت غواصی جنگ خوش درخشیدند و حماسه های فراوانی را در عملیات‌های آبی-خاکی هشت سال دفاع مقدس آفریدند. یکی از غواصان دریادل هشت سال دفاع مقدس شهید اصغر بسطامیان برادر شهید عبدالله بسطامیان است که شرح رشادت‌های او در « زندگینامه غواصان دریا دل زنجان» آمده است و بخشی از آن در ادامه می‌آید:

جهاد و مبارزه از والفجر4 تا کربلای5

شهید «اصغر بسطامیان» فرزند محمد حسین در 4 آذرماه سال 46 در زنجان چشم به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه توفیق، دوران راهنمایی را در مدرسه چمران و دبیرستان را در مدرسه شریعتی گذراند. اصغر اول دبیرستان بود که عملیات والفجر مقدماتی شروع شد. عبدالله نیز برادر بزرگ اصغر بود که قبل از اصغر به جبهه رفته بود و اصغر به بهانه های مختلف که می‌خواهد به عبدالله لباس و وسایل ببرد عازم جبهه شده بود. اولین باری که می‌خواست به جبهه برود، به کردستان اعزامش کردند. در عملیات والفجر 4 به شدت زخمی شد. او 9 ماه در بیمارستان مشهد بستری بود، اما دوباره حال او بهبود یافته بود. اصغر یکی از باهوش‌ترین شاگردان مدرسه بود، طوری که دوره سه ساله دبیرستان را در پی مرخصی‌هایش خواند و دیپلم خود را گرفت. اصغر پس از دیپلم برای تحصیلات دانشگاهیش هم اقدام کرده بود و جزء ذخیره‌های دانشگاه بود اما در دی‌ماه سال 65 به دانشجویان دانشگاه آخرت پیوست. غواص شهید اصغر بسطامیان از بچه‌های گردان ولی عصر(عج) در بیستم دی ماه سال 65 و در عملیات کربلای5 و در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.

قول و قرار شهادت شهید بسطامیان

یکی از دوستان شهید خاطراتی از او را چنین نقل می‌کند: از بچه‌های خوب و ورزیده گردان بود. در شنا و غواصی مهارت خوبی داشت. کم حرف بودن از خصوصیات بارزش به شمار می‌رفت. خیلی به ندرت صحبت می‌کرد. یادم هست که یک هفته پیش از شهادتش، پیش من آمد و گفت: «علی بیا یک قولی به همدیگر بدهیم اگر من شهید شدم آن دنیا برای تو جا نگه می‌دارم تو هم قول بده از برادر کوچکم مصطفی مواظبت کنی و اگرهم توشهید شدی که برای من در آن دنیا جا نگهدار!» گفتم: «به به! چه عجب! خدا را شکر که بالاخره نمردیم و حرف زدن اصغر آقا را هم دیدیم.»

آن روز گذشت و کم کم بوی عملیات در مقر پیچید. بچه‌ها واقعا روز شماری می‌کردند. دقیقا یادم هست که دو روز قبل از عملیات بود. من به نزد او رفتم. بوی خوشی می‌داد ، عطر گل محمدی زده بود و کاملا آماده برای رفتن. گفتم: «اصغر بیا تا کمی با هم قدم بزنیم.» دوتایی رفتیم داخل نی زار، کنار رود کارون. او کم کم سر صحبت را باز کرد و گفت: «می دانی چیه علی؟ من داداش عبدالله را توی خواب دیدم. می‌گفت: «اصغر شماها خیلی زحمت می‌کشید خدا خیرتان بده، اصغر تو بیا پیش من. خیلی خوب می‌شود من دیگه تنها نمی‌مانم.» گفتم: «ولی اصغر، تو هم اگه شهید شوی خوانواده‌ات خیلی تنها می مانند. دیگر کسی نیست که اداره‌شان کند. تو بالای سرشان باشی خیلی بهتر است.» اصغر برگشت و گفت: «خدا کریمه علی!» و آخرش هم رفت پیش برادرش عبدالله.

بخشی از دست نوشته‌های شهید:

«از خدا می‌خواهم که به ما هم آنچنان توفیق عملی و خلوص عنایت بکند که شاید ما هم بتوانیم در آنجا حضور داشته باشیم و از کرامات و فیوضات و فضایل اخلاقی و دیگر ابعاد عالی جبهه ها بهره مند گردیم. ان شاالله دعاگوی رزمندگان باشید به امید زیارت کربلا و پیروزی به تمامی کشور و سراسر گیتی. باسلام به یگانه منجی عالم بشریت ولی عصر امام زمان(عج) تعالی فرجه الشریف و نایب به حقش امام خمینی این چشم امید مجروحان و مظلومان جهان و رنجدیدگان جهان است بر او که سلسله باطل مداران را از هم گسست و حکومت طاغوتیان را در هم شکست و با درود و سلام بر کاروان عزیزان که بر شط خون شناورند و مردانی که از میدان مین می‌گذرند تا به معبود و محبوب خویشتن برسند. بر آنانی که از وجودشان بهار، الفت می‌گیرد و با سلام بر آنانی که با پیکرانی خون آلود و خسته فضای جبهه را عطرآگین نموده‌اند و به آن طراوتی خاص بخشیده‌اند، اسلام از عزمشان نیرو می‌گیرد و انقلاب به همه‌شان برقرار می‌ماند.»


ورود پیکر ۷۶ شهید تازه تفحص شده از مرز شلمچه +تصاویر

ورود پیکر ۷۶ شهید تازه تفحص شده از مرز شلمچه +تصاویر

 

پیکر ۷۶ شهید هشت سال دفاع مقدس صبح امروز مصادف با پنجم مرداد از مرز شلمچه وارد میهن اسلامی شدند.
 
تصاویر مربوط به ورود این شهدا به خاک میهن اسلامی را در زیر مشاهده می کنید:

 

شادی روحشان صلوات


عطر شهادت در حریم ولایت


دو شهید مدافع حرم در مشهد تشییع شدند


عطر شهادت در حریم ولایت
خراسان رضوی -  یکشنبه 1394/05/04 






پیکر دو شهید مدافع حرم، «سید روح ا... موسوی» و «جواد کوهساری»، صبح روز گذشته با حضور باشکوه مردم شهید پرور مشهد تشییع شد. به گزارش خراسان، پیکر این دو شهید که در چند روز گذشته و در راه دفاع از حرم امامان معصوم(ع) به شهادت رسیدند، با حضور تعداد زیادی از مردم شهید پرور مشهد و جمعی از جانبازان، خانواده شهدا و مسئولان از مقابل مهدیه مشهد به سمت حرم مطهر امام هشتم(ع) تشییع و در بهشت رضا (ع) به خاک سپرده شد. در این مراسم عابدین عابدی‌مقدم مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی، اعضای شورای اسلامی شهر مشهد، خانواده شهدا و ایثارگران و آحاد مردم حضور داشتند.
نثار روح مطهرشان صلوات